اخلاق/ اخلاق در خانه/جلد اول/ جلسه اول/مقدمه


فطرت از نظر لغت به معناي خلقت است و امروز درباره اين كلمه يك مقداري بايد صحبت كنم و از همه مخصوصاً فضلاي جلسه تقاضا دارم يك توجه خاصي به آن بفرمايند.

معلومات ما دوقسم است: يك قسم آن فكري و از راه تعليم و تعلم به دست مي‌آيد نظير اينكه معلم سر كلاس درس مي‌گويد و شاگرد برداشت مي‌كند يا اينكه در اين جلسه‌ي مقدس من مي‌گويم و شما برداشت مي‌كنيد. اين يك نحو معلوماتي است كه انسان‌ها دارند و اين مربوط به عقل انسان‌ است و بالاخره دانستني‌هاي انسان است. يك قسم معلومات ديگر داريم دانستني نيست يافتني است مربوط به عقل نيست، مربوط به غرائز است، مربوط به تمايلات است نظير اينكه انسان گرسنه مي‌شود، غذا مي‌خورد، سير مي‌شود، تشنه مي‌شود، آب مي‌خورد سيراب مي‌شود. اين درك گرسنگي و تشنگي كه يكي از معلومات انسان است تعليم و تعلمي نيست يافتني است يعني انسان با آن غريزه‌اي كه پروردگار عالم در انسان نهاده است درك مي‌كند گرسنگي را درك مي‌كند سيري را و به عبارت ديگ مي‌يابد تشنگي را و وقتي آب مي‌خورد مي‌يابد سيرابي را. اين غرائز دو قسم است: يك قسم غرائزي است كه همه‌ي حيوانات هم دارند و شايد در بعضي از حيوانات قوي‌تر از انسان‌ها هم باشد نظير مثال‌هايي كه آوردم. و يك قسم غرائز است كه توجه و اراده روي آن كار مي‌كند؛ به اين فطرت مي‌گويند. فطرت همان غريزه است با اين فرق كه غريزه به‌طور ناخودآگاه، بدون توجه، بدون اراده كار مي‌كند و معلومات دارد ولي فطرت مي‌يابد اما با علم مي‌يابد اما با توجه.